احساس تربیت شده ابزاری قابل اعتماد برای تصمیم گیری و قضاوت
احمد جبارزاده؛ مددکار اجتماعی
در زندگی بسیار پیش می آید که آدمی برای انتخاب کردن و تصمیم گرفتن دچار تعارضات روانی و فردی می گردد. تعارضاتی که آرامش را می گیرد و در چند راهی چه باید کردت قرار می دهد.
در چهار راه که ایستاده ای کودکی برای پاک کردن شیشه هجوم می آورد. گدایی طلب کمک دارد. در نزاع دو همسایه، یکی از شما می خواهد تا در دادگاه به نفع او شهادت دهی. عضوی از خانواده ات درخواستی از تو دارد که مغایر با ارزش های توست.
می خواهی رأی بدهی و بین فعال بودن و منفعل بودن گیر می کنی. وضعیتی است که انجام دادن و انجام ندادن یک کار در شرایط یکسانی است و انتخاب کردن سخت.
چه باید کرد؟ کدام انتخاب درست است؟
آنچه همیشه در این شرایط بکار آمده منابع متعددی بوده است:
قانون، عرف، دین، سبک های تربیتی و زندگی، اخلاق، احساس، ترس و پاداش.
اما هر کدام در جایی می لنگد و پاسخگو نیست. این منابع گاه ملی و کشوری است. گاه قومیتی است. گاه با تعصبات دینی و فرهنگی آمیخته است که طبیعتاً انتخاب و تصمیم را سخت می کند.
به نظر می رسد که بعنوان یک معیار جهانی و به دور از تفاوت های دینی، قانونی، فرهنگی و … بتوانیم از ” احساس تربیت شده ” در گذرگاههای تصمیم و انتخاب با حداقل اشتباه عبور کنیم. بی آنکه بیازاریم و بی آنکه آزرده شویم.
احساس تربیت شده از دو متغیر مهم و ریشه ای انسانی نشات می گیرد: احساس و تربیت شدگی.
برای اینکه این منبع درست بکار بیاید، احساس می بایست از بهداشت روانی سالمی برخوردار بوده باشد. هیجانات سالمی که در زمان و مکان مناسب عملکرد بجایی نشان می دهد. خشم و آرامش، رنج و لذت، شادی و غم، حسادت و بخشندگی ، همه و همه به شکل سالمی عمل می کند و در روابط انسانی و بین فردی جاری می گردد.
تربیت شدگی و اخلاقمندی آنجایی است که فرد در مسیر زندگی انجام کار خوب و انجام ندادن کار بد را یاد گرفته است. به همین سادگی! اما به همین سادگی مستلزم سال ها آموزش و خود سازی و خود کنترلی بوده است. فرد رها از خودخواهی و تعصبات نفرت انگیز گاه نیازهای خود را هم فدای حقیقت و ارزشی درونی و اجتماعی می کند.
چنین احساس تربیت شده ای می تواند چراغ راه ما باشد.
قطعاً تنها چراغ راه نیست ، اما بسیار قابل اعتماد است.
من چنین فکر می کنم، شما را نمی دانم.